قصه های تهران (61)
دعواهای خانوادگی در دوره ناصرالدین شاه قاجار!
کتاب «گزارشهای نظمیه از محلات طهران» دادههایی ارزشمند و سودمند از زیست روزمره مردم در میانههای دوره قاجار در روزگار حکمرانی ناصرالدین شاه دربردارد. این کتاب ما را به کوچهپسکوچههای شهر میبرد و از زیست روزمره مردم دارالخلافه و رخدادهای گوناگون تهران در دوره حکمرانی ناصرالدین شاه آگاهی میدهد.
گامزدن در کوچهپسکوچههای تهران قدیم به ویژه در روزگار قاجار لذتی بسیار دارد. ما را با چه تصویرهایی از زندگی مردم تهران در روزگار قدیم آشنا میکند. امروز به کوچهپسکوچهها و محلههای تهران قدیم میرویم، بر درِ پارهای خانهها در محلههای دولت و بازار فالگوش میایستیم تا از دعواهای خانوادگی در دوره ناصرالدین شاه قاجار آگاه شویم.
یکی از دستاوردهای سفر ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ، پایهگذاری نظمیه نوین در دارالخلافه بود. کنت دمونت فرت، نظامی ونیزیالاصل اتریشی به خواست شاه قاجار از دولت اتریش به تهران آمد تا پایههای نظمیه نوین را در پایتخت بگذارد. کنت در این زمینه بسیار کوشید. کتابچهای تدوین کرد که نخستین نظامنامه (نظمیه) پلیس در ایران به شمار میآید. او با پهنهبندی محلههای تهران، مسوولیت نظمیه را در هر محله به یک «رییس» (کلانتر) سپرد. رییس محله وظیفه داشت با مامورانی که در اختیار دارد، کارهای نظمیه محله را سامان بخشد. بخشی از این مسوولیت با گزارشهایی روزانه انجام میشد که ماموران رییس در هر محله ثبت میکردند. این گزارشها سندی ارزشمند به شمار میآید که در آرشیو ملی ایران نگهداری میشود. این گزارشها سالها پیش در چارچوب یک پژوهش تاریخی منتشر شد. کتاب «گزارشهای نظمیه از محلات طهران» به کوشش انسیه شیخرضایی، شهلا آذری، دادههایی ارزشمند و سودمند از زیست روزمره مردم در میانههای دوره قاجار در روزگار حکمرانی ناصرالدین شاه دربردارد. این کتاب ما را به کوچهپسکوچههای شهر میبرد و از زیست روزمره مردم دارالخلافه و رخدادهای گوناگون تهران در دوره حکمرانی ناصرالدین شاه آگاهی میدهد.
بخشی مهم از گزارشهای ماموران نظمیه کنت، به اختلافهای خانوادگی اختصاص یافته است. با خواندن این گزارشها درمییابیم چه مسالههایی در خانوادههای تهرانی، زمینه دعوا و درگیری را فراهم میآورده است. چند گزارش در اینباره بخوانیم ...
«محله دولت/ ضعیفه[ای] به رییس محله متظلم میشود که تقی نام، شوهرم، مدتی مرا بیمخارج گذارده، از شهر رفته بود. من هرچه داشتم فروختم و مخارج کردم. حال که آمده است از من کناره میکند. رییس محله فرستاده، مشارالیه را حاضر نموده، با او به اداره فرستاد. بعد از تحقیقات لازمه به محضر شرع انور رجوع شدند که در آنجا طی گفتگو نمایند».
«محله بازار/ آقا رضا نام سرباز به واسطه رابطه[ای] که با ضعیفه بدکاره داشته با عیالش نزاعشان شده. ضعیفه مقداری تریاک میخورد. کسانش هر قدر معالجه و مداوا میکنند، سودی نکرده، هلاک میشود».
«محله دولت/ حبیبالله نام پسر میرزا تقی مازندرانی که به سن، بیست سال داشت، از مادر خود زن میخواسته، مادرش به مسامحه و طفره میگذراند، تا روز گذشته در این خصوص مجددا باز با مادرش گفتگو کرده، چون جواب یاس شنیده بود، سر شب مقداری تریاک خورده، صبح اهل خانه ملتفت شدند که مرده است».
«محله دولت/ دیشب عیال مشهدی حسین نام با شوهرش نزاعشان شده، ضعیفه به رییس محله شکایت میکند. رییس محله فرستاده، تحقیقات کرده، معلوم میشود که مشارالیها بدون اذن شوهرش با همسایهها به حضرت عبدالعظیم (ع) رفته است. مشارالیها از او مواخذه نموده نزاع جزیی کردند، آنها را صلح میدهند».
«محله بازار/ قاسمخان کاشانی به واسطه ارث همشیره خود با میرزا علیاکبر دامادش نزاعشان شده، چون طرفین به نواب مستطاب علیه عالیه شکوهالسلطنه دامت شوکتها بستگی دارند به درب خانه نواب معزی الیها رفته عارض شدند».
//انتهای پیام
ارسال نظر